با سلام.

ممنون از شماکه این وبلاگ را برگزیدید.من به عنوان نویسنده ی وبلاگ،از شما خواهش میکنم که برای بالا رفتن امتیاز این وبلاگ ،درنظر سنجی ها شرکت کرده و از طریق بخش نظرات هر مطلب و یا جعبه ی پیام،انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود را با ما در میان بگذارید.

ویا اگر خواستید در جریان تغیرات وبلاگ موثر باشید،در وبلاگ عضو شوید.

               ممنون.

روزی،چند قور باغه در جنگل قدم می زدند که ناگهان،دوتا از آنها درگودالی عمیق افتادند. سایر قورباغه ها به آندو گفتند:این گودال خیلی عمیق است.دیگر امیدی به زنده ماندنتان نیست.ولی دوقورباغه تسلیم نشدندو سعی کردنداز گودال بالا بروند.قورباغه ها همینطور به آندو می گفتند:این گودال خیلی عمیق است .چاره ای جز مرگ ندارید. آنها اینقدر این جمله را تکرار کردند که بالاخره یکی از قورباغه ها تسلیم شدوخودرا رها کرد و درته گودال افتاد.ولی آن یکی امید خود را از دست نداد و به بالا رفتن ادامه داد.در حقیقت،هر چه بقیه ی قورباغه ها می گفتند:چاره ای جز مرگ نیست،قورباغه مصمم تر می شد و با سرعت بیشتری بالا می رفت تا اینکه بالاخره توانست از گودال بیرون بپرد.وقتی قورباغه ها از او پرسیدند:چگونه این کار را کردی؟،متوجه شدند که قورباغه ناشنواست وخیال می کرده درتمام مدت،بقیه ی قورباغه ها دارند او را تشویق میکنند.                                          

بازهم تنگ ماهی،دل تنگ عید شدکه دوباره انسان ها برای چند دقیقه هم که شده ،فقط به او خیره شوند اما باز هم شما به خاطر ماهی هااین کار را می کنید؛نه به خاطر تنگش .خودتان بهتر از هر کسی می دانید که این تنگ زبان بسته را بعد از 13به در،کجا می گذارید؟در انباری،پشت درختان حیاط،یا....

شاید برای شما درس ادبیات فارسی خیلی جالب نباشد؛لذا در این وبلاگ سعی شده مطالبی جالب   درباره پیشینه ی ادبیات و زبان فارسی ازجمله داستان های شاهنامه ،گزیده ی اشعار شاعران معاصر و پیش از آن قرار داده شود تا شما ازاین درس لذت ببرید. 

سلام به همه ی دوستداران ادبیات فارسی،امیدوارم از امکانات و مطالب وبلاگ لذت ببرید.